تاریخ انتشار : یکشنبه 28 فروردین 1401 - 4:41
کد خبر : 1737

سید مجید افضلی

مدیریت فرهنگی حلقه مفقوده فرهنگ

مدیریت فرهنگی حلقه مفقوده فرهنگ
خاطرم هست در ایام دانشجویی که مسئولان فرهنگی دانشگاه روی دیوار لابی زیر تابلوهای فرهنگی با خط زیبایی جمله‌ای از شهید بهشتی را نوشته بودند، «تربیت را از جایی شروع کنید که متربی می‌خواهد و به آنجا برسانید که مربی می‌خواهد»

حالا با این کاری ندارم اصولاً در دانشگاه امکان کار تربیتی هست یا نه به فرض این‌که باشد چرا باید یک مدیر نقشه راه خودش را بنویسد روی دیوار عمومی دانشگاه، ذوق‌زدگی؟ کم‌تجربگی؟ شاید هم دارد به مسئول بالادستی گرا می‌دهد که خیلی وارد به کارش هست و چه نگاه بلندی دارد.

پاسخ این سؤال مقدمه فهم این مسئله هست که چرا این حجم از گزارش کارهای فرهنگی صورت گرفته دردی از ما دوا نمی‌کند.

مدیریت فرهنگی بیش از آنکه رزومه بخواهد ذهنیت فرهنگی و زاویه دید درست می‌خواهد، اگر این دو را نداشته باشی باید دائماً یا دنبال تائید جویی از فضای فرهنگی هنری باشی یا در بیابان لایتناهی مطالبات نابجای فرهنگی که به‌عنوان خواست مسئولان و یا اقشار مختلف طرح می‌شود سرگردان باشی.

در این مرزوبوم متأسفانه مدیران فرهنگی به‌جای تمرکز بر مدیریت منابع انسانی و ظرفیت‌های فرهنگی و هنری نهفته غالباً خودشان تحت تأثیر مشهورات و مقبولات عامه‌ی اداری و رسانه‌ای مدیریت می‌شوند و تلخ‌تر اینکه غالباً توان تشخیص صدای واقعی مردم و پروژه‌ها یا امواج سرگردان رسانه‌ای را ندارند، حالا بماند که گاهی تحت تأثیر همین امواج رسانه‌ای صدای جامعه هم با نیاز جامعه متفاوت می‌شود.

در همه سطوح می‌بینید که مدیران به‌جای تعامل با فعالین فرهنگی و هنرمندان مؤثر در فضای فرهنگی هنری ترجیحشان رابطه با هنرمندان مؤثر در فضای مجازی یعنی همان سلبریتی ها شده.

درست و غلط اصل ماجرا را رها می‌کنیم، مثال نزدیک‌تر دعوت جناب یامین پور معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان از اینفلوئنسرهای مجازی هست، از منظر یک کنش مکانیکی صرف که یک سلبریتی (علی‌رغم اینکه تمام کنش‌هایش ضد خانواده هست) می‌خواهد تبلیغ ازدواج آسان و فرزند آوری را بکند و احتمالاً پولش را بگیرد، چه اتفاقی رخ می‌دهد که جلسه با این مؤثرین را که اینجا تاکتیکی هم هست، خیلی پرطمطراق رسانه‌ای می‌کنند! خب البته ازلحاظ نمودارهای رسانه‌ای و پرزنت مدیران بالادستی برکاتی دارد که ماهم منکر نیستیم، ولی در اینجا پیغام مخابره شده به مردم و نخبگان چیز متفاوتی با پیغام مخابره شده به مسئولان بالادستی است.

متأسفانه هنوز هم مدیران ما رسانه را صرف ابزار می‌بینند و فکر می‌کنند که هر نیتی بکنند همان به مخاطب الهام می‌شود باید گفت اولویت دیده شدن در رسانه همه ضرورت‌ها و اولویت‌های دیگر را بلعیده است.

نکته اینجاست که بخش زیادی از مدیران فرهنگی تفاوت بین کار فرهنگی، (تبلیغ، ترویج) کار رسانه‌ای و یا کار تربیتی قائل نیستند و ظرایف این مسیر را نمی‌شناسند.

کار فرهنگی چه محصول باشد چه رویداد جدید و چه یک آیین مذهبی و سنتی اگر در پازل زمینه اجتماعی فرهنگی جغرافیای محل وقوع عرضه نشود و متناسب با اهداف از قبل مشخص‌شده نباشد، بیشتر جنبه سرگرمی و فان دارد.

‏تعامل با بدحجاب و غیرمذهبی، مدارا و نگرش فراگیر در فرهنگ‌سازی ضروری است، حتی استفاده از اینفلوئنسرها در فرهنگ‌سازی می‌تواند مفید باشد، اما در فرهنگ‌سازی، ظرف و مظروف باید متناسب باشند، یک مانع در مسیر ازدواج جوانان، فرهنگ مصرفی و تجمل است کسی که بخشی از این چرخه آسیب هست نمی‌تواند گره از کار ازدواج باز کند، می‌بینید که به چه سادگی می‌شود یک برنامه باهدف درست تبدیل به ضد اهداف خود شود.

همه این‌ها بخشی از وضعیت فعلی ما در موضوع فرهنگ است اما برای تکمیل این بحث باید گفت، غلبه نگاه مهندسی در حوزه مدیریت فرهنگی که تمایل به ظهور در قالب کمیت دارد جدی‌ترین آفت می‌باشد، فرهنگ و مدیریت آن در جمهوری اسلامی همواره مقهور نگاهی بوده است که به دنبال پیش‌بینی پذیر شدن همه پدیده‌ها از طریق اعداد می‌باشد و فکر می‌کند با کپی نگاه مهندسی می‌تواند همان دقت را به کار ببندد و همان نتیجه را بگیرد، اتفاقاً همواره خود را موفق و حق‌به‌جانب می‌بیند، نیاز به گفتن نیست که فرهنگ‌سازی بخشی از فرآیند روابط انسانی می‌باشد و طبیعتاً به خاطر خصلت ذاتی انسان‌ها و تنوع سلایق و عقاید پیش‌بینی پذیری قطعی نخواهد داشت.

به قلم: سید مجید افضلی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.